صمغه
لغت نامه دهخدا
صمغة. [ ص َغ َ ] ( اِخ ) زمینی است نزدیک احد. ( معجم البلدان ).
صمغة. [ ص ِ م َ غ َ ] ( ع اِ ) چیزی است خشک که در سوراخ پستان ناقه پیدا شود و چون آن برآید شیر وی خوش مزه و پاکیزه گردد. ( منتهی الارب ). رجوع به صِمَغ شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید