صمصامه
لغت نامه دهخدا
صمصامة. [ ص َ م َ ] ( اِخ ) نام شمشیر عمروبن معدیکرب است : بعث عمربن الخطاب الی عمروبن معدیکرب ان یبعث الیه بسیفه المعروف بالصمصامة... ( العقد الفرید چ محمدسعید عریان ج 1 ص 134 ). وصف سیف عمروبن معدیکرب الذی یقال له الصمصامة لموسی الهادی... ( همان کتاب ج 1 ص 135 ). در البیان و التبیین چ قاهره 1351 هَ. ق. ج 3 حاشیه ص 17 نیز صمصامة آمده است. رجوع به صمصام شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
واژه صمصام در اصل سمسام بوده که به اشتباه صمصام نوشته میشود. سام بر گرفته از قوم سامیان است که در آنجا سکونت داشتند. در حقیقت نام اصلی این روستا سامسام هست.