صلنقع
لغت نامه دهخدا
صلنقع. [ ص َ ل َ ق َ ] ( ع ص ) صوت صلنقع؛ بانگ و فریاد سخت. ( منتهی الارب ).
- رجل صلنقع ؛ مرد رسا دلاور و توانا. ( منتهی الارب ).
- طریق صلنقع بلنقع ؛ راه روشن و پیدا. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید