صلمه

لغت نامه دهخدا

( صلمة ) صلمة. [ ص ُ م َ ] ( ع اِ ) خود. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

صلمة. [ ص َ ل َ م َ ] ( ع ص ) سخت و استوار از مردم و جز آن. || ( اِ ) نوعی از طعام که از خمیر آرد گندم ترتیب دهند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سخت و استوار از مردم و جز آن

پیشنهاد کاربران

بپرس