دیکشنری
مترجم
بپرس
صلقع
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
صلقع. [ ص َق َ ] ( ع اِ ) دشت خالی بی آب و گیاه. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک