صلح خواستن. [ ص ُ خوا / خا ت َ ] ( مص مرکب ) آشتی طلبیدن. سازش جستن : صلح با دشمن اگر خواهی هرگه که ترادر قفا عیب کند در نظرش تحسین کن.سعدی.اگر صلح خواهد عدو سر مپیچ.( بوستان چ یوسفی ص 73 ).رجوع به صلح شود.