صقلی

لغت نامه دهخدا

صقلی. [ ص ِ ی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به صقلیة. رجوع به صقلیة شود.

صقلی. [ ص ِ ق ِل ْ لی ] ( اِخ ) رجوع به ابن ظفر در همین لغت نامه شود.

صقلی. [ ص ِ ق ِل ْ لی ] ( اِخ ) رجوع به ادریسی ابوعبداﷲ محمدبن محمد شود.

صقلی. [ ص ِ ق ِل ْ لی ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن الحسین الاعلی السعدی. وی یکی از ادبای جزیره صقلیه ( سیسیل ) و کاتب دیوان فائز بوده به قاضی جلیسی شهرت داشت و به سال 561 هَ. ق. درگذشت و متجاوز از 70 سال بزیست و بقوت طبع در شعر اشتهار داشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

عبدالعزیز بن حسین اعلی سعدیادیب معروف عرب ( ف. ۵۶۱ ه.ق . ) وی از مردم صقلیه (سیسیل ) و کاتب دیوان فائز بود و به قاضی جلیسی شهرت داشت . متجاوز از ۷٠ سال بزیست و در قوت طبع شعر مشهور بود.
( صفت ) منسوب به صقلیه از مردم صقلیه .

پیشنهاد کاربران

بپرس