صقلابی

لغت نامه دهخدا

صقلابی. [ ص َ / ص ِ ] ( ص نسبی ) نسبت است به صقلاب. رجوع به صقلاب شود.
- موی صقلابی ؛ موی بور.
- روی صقلابی ؛ سفید و سرخ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به صقلاب اهل صقلاب صقلبی جمع : صقلبه . یا موی صقلابی . موی بور . با روی صقلابی . سفید و سرخ .

پیشنهاد کاربران

بپرس