صق

لغت نامه دهخدا

صق. [ ص َق ق ] ( ع مص ) بانگ کردن آفتاب پرست. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) میخی که در جای سخت به کره و زور کوفته شود. ( منتهی الارب ). || در اصطلاح تجوید علامت خاصه است برای وقف ، اما بشرط وصل قبل.

فرهنگ فارسی

بانگ کردن آفتاب عبدالمطلب

پیشنهاد کاربران

بپرس