صفرائی

لغت نامه دهخدا

صفرائی. [ ص َ ] ( ص نسبی ) منسوب به صفراء. زردآبی :
و آن روغن را به آماس صفرائی اندر مالند. ( نوروزنامه ).
کلکت طبیب انس و جان تریاک اکبر در زبان
صفرائیی لیک از دهان قی کرده سودا ریخته.
خاقانی.
بست چون زردگل برعنائی
کهربا بر نگین صفرائی.
نظامی.
رجوع به صفراء شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به صفرائ زرد آبی

پیشنهاد کاربران

بپرس