صفر کردن. [ ص ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایت از خالی کردن است ، چه صفر بمعنی خالی و تهی باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) : صفر کن این برج ز جرم هلال باز کن این پرده ز مشتی خیال.نظامی.رجوع به صفر شود.