صفحه بندی

/safhebandi/

معنی انگلیسی:
layout, typography, make-up, paging, imposition

لغت نامه دهخدا

صفحه بندی. [ ص َح َ / ح ِ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل صفحه بند. ستون ها را در مطبعه بصورت صفحه درآوردن. بصورت صفحه پیوستن ستونهای مطالب چیده شده در چاپخانه را. از ستونهای چیده صفحه بهم پیوستن. این کلمه با شدن و کردن صرف شود.

فرهنگ فارسی

ستونهای چیده شده در چاپخانه را به صورت صفحه بستن .

دانشنامه آزاد فارسی

صفحه بندی (Paging)
روشی برای استفاده از حافظه مجازی. یعنی زمانی که یک صفحه از اطلاعات از حافظه اصلی بر روی هارد دیسک (حافظه مجازی) نوشته شود، در صورتی که در ادامه به اطلاعات موجود در این صفحه نیاز باشد، رایانه نمی تواند به آن دسترسی یابد. در چنین مواردی می بایست قبل از این که رایانه بتواند از داده استفاده نماید، داده درون حافظه اصلی مستقر گردد. صفحه بندی باعث کندشدن یک سیستم می گردد زیرا رایانه مجبور است در زمانی که داده از هارد دیسک به درون حافظه اصلی منتقل می شود عملیات جاری خود را متوقف سازد.

مترادف ها

paging (اسم)
صفحه بندی

پیشنهاد کاربران

صفحه بندی:[اصطلاح خبرنگاری] بخشی ست که مطالب، تصاویر وعکس ها را با توجه به مقدار فضای صفحه به بهترین شکل کنار هم قرار می دهد. تا همین اواخر صفحه بندی در ایران دستی بود ولی حالا رایانه ای شده است.

بپرس