صفاریت

لغت نامه دهخدا

صفاریت. [ ص َ ] ( ع اِ ) ج ِ صِفریت. رجوع به صفریت شود.

صفاریة. [ ص ُ ری ی َ ] ( ع اِ ) مرغی است از انواع عصافیر، یا همان صافر است. ( منتهی الارب ). تُبُشِّر. ( منتهی الارب ). اصقع. ( منتهی الارب ). بنجشک زرد. ( مهذب الاسماء ). چکاوک زرد. زرد چغو. زردک.

صفاریة. [ ص َف ْ فا ری ی َ ] ( اِخ ) رجوع به صفاریان شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس