صفائ

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) صافی شدن پاک و بی غش و بی کدورت شدن . ۲ - ( اسم ) پاکیزگی مقابل کدورت تیرگی . یا از صفائ افتادن . بی رونق شدن . یا صفائ ذهن . استعداد نفس آدمی برای استخراج امر مطلوب . ۳ - خلوص یکرنگی صمیمیت . ۴ - تمییزی نظافت . ۵ - طراوت . ۶ - آشتی صلح . ۷ - تفرج تماشا . ۸ - ( اسم ) یکی از گوشه های شور .

پیشنهاد کاربران

بپرس