صف النعال. [ ص َف ْ فُن ْ ن ِ ] ( ع اِ مرکب ) صف آخرین که بجانب بیرون باشد، که اهل مجلس متصل آن نعلین از پا گذارند. ( آنندراج ). آنجا که مردمان کفش و نعلین از پا بیرون آورند و درون روند : صف پیشین شیعیان حیدرند جزکه شیعت ، دیگران صف النعال.
ناصرخسرو.
به صف النعال فقیهان نشینم که در صدر شاهان نماند انتفاعی.
خاقانی.
و رجوع به صف نعال شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنجا که مردم کفش و نعلین از پا بیرون آوردند و بدون اطاق بدرون روند کفش کن : به صف النعال فقهیان نشینم که در صدر شاهان نماند انتفاعی . ( خاقانی ) صف آخرین که بجانب بیرون باشد