صعوبه

لغت نامه دهخدا

( صعوبة ) صعوبة. [ ص ُ ب َ ] ( ع مص ) دشوار شدن کار و مشکل گردیدن. ( منتهی الارب ). دشخوار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). دشوارشدن. ( دهار ). || ( اِمص ) دشواری. ( غیاث اللغات ). سختی. عسرت. ناخواری. خلاف سهولت :
سهل باشد صعوبت ظلمات
گر بدست آید آب حیوانم.
سعدی.
|| سرکشی و شموسی. ضد ذل.

پیشنهاد کاربران

بپرس