صعو. [ ص َع ْوْ ] ( ع اِ ) ج ِ صَعوَة. ( منتهی الارب ). رجوع به صعوة شود. || ( مص ) خرد و باریک شدن سرکسی. || بانگ کردن چوزه. ( منتهی الارب ). صعو. [ ص َ ] ( اِخ ) وی جد جعفربن محمدبن ابراهیم بن حبیب صیدلانی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن ابی الصعو است. ( الانساب سمعانی ص 352 برگ ب ).