صعناب

لغت نامه دهخدا

صعناب. [ ص ِ ] ( ع مص ) صعنب الثریدة؛ فراهم آورد میان اشکنه را و جدا و ممتاز کرد سر آن را. ( منتهی الارب ). جمع وسطها و قور رأسها. ( اقرب الموارد ). رجوع به صعنبة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس