صطل

لغت نامه دهخدا

صطل. [ ص َ ] ( ع مص ) محظوظ کردن. || محظوظ کردن از جهت تحسین. ( دزی ج 1 ص 832 ). || ( اِ ) سطل. ( دزی ج 1 ص 832 ).

صطل. [ ص َ / ص َ طَ ] ( ع اِ ) سطل.رجوع به همین کلمه شود. ج ، اصطال. ( دزی ج 1 ص 832 ).

فرهنگ فارسی

سطل
محفوظ کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس