صریمه

لغت نامه دهخدا

( صریمة ) صریمة. [ ص َ م َ ] ( ع مص ، اِمص ) عزیمت بر کاری و نیک دل نهادن بر آن. ( منتهی الارب ). عزیمت. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ) : وآن مصلحت را چنانکه ذکر رفته است به عزیمت و صریمت و کیاست و شجاعت کفایت کرد. ( جهانگشای جوینی ). || قطع کردن کاری.( غیاث اللغات ). || ( اِ ) پاره ای از ریگ توده جدا. ( منتهی الارب ). ریگ جداگانه. ( مهذب الاسماء ). || ( ص ) زمین دروشده کشت. ( منتهی الارب ).

صریمة. [ ص َ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. 37 هزارگزی شمال خاوری شادگان. کنار رودخانه جراحی و راه خلف آباد به شادگان. دشت. گرمسیر مالاریائی. سکنه 150 تن. آب آن ازرودخانه جراحی. محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت وحشم داری ، صنایع دستی ایشان عبابافی است. در تابستان راه اتومبیل رو دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) عزیمت بر کاری و نیک دل نهادن بر آن . ۲ - قطع کردن کاری . ۳ - ( اسم ) عزیمت .

پیشنهاد کاربران

بپرس