|| کمان ناتراشیده یا کمانی که چوب او بر درخت خشک شده باشد. || تازیانه. || چوب بر درخت خشک شده. ( منتهی الارب ). || شاخ درخت که بر درخت نیم شکسته زیر شاخهای دیگر آویزان مانده و آن نرم تر از شاخهای دیگر میباشد و از آن مسواک سازند. ج ، صُرع. ( منتهی الارب ). صریع. [ ص ِرْ ری ] ( ع ص ) نیک اندازنده. || آنکه همه اقران خود را اندازد. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
مسلم بن ولید انصاریاز شاعران عرب دوره عباسی ( ف. کوفه ۲٠۸ ه.ق ./ ۸۲۳ م . ) پدر او مولای انصار بود سپس مولای ابوامامه اسعد بن زاره خزرجی گشت . صریع در کوفه نشات یافت . وی شاعری نیکو سبک بود و درباره شراب گفتاری نیک دارد. گویند او نخستین کسی کسی است که شعر معروف به [بدیع] را بسرود و این نام را بدان داد و جماعتی از او پیروی کردند که از همه مشهورتر ابو نواس است . او به برمکیان و سپس بفضل بن سهل پیوست و از او بهره برد و فضل او را اعمال گرگان داد و در آن عمل مال فراوان بدست آورد و چون مردی بخشنده بود آنرا تلف کرد و دیگر بار نزد وی رفت . فضل او را ضیاعی باصفهان داد و چون فضل بقتل رسید صریع بخانه نشست و کسی را مدح نگفت تا بمرد. نیک اندازنده
فرهنگ عمید
بر زمین افتاده.
دانشنامه عمومی
صریع ( به عربی: صریع ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه سنجار واقع شده است. [ ۱] صریع ۴۰۴ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
پیشنهاد کاربران
در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت "یا صریع الدمعه الساکبه " وارد شده، و در زیارت روز عرفه امام حسین علیه السلام عبارت "یا صریع العبره الساکبه "آمده است. صریع، فعیل به معنای مفعول است، یعنی بر زمین افتاده، و در بین معصومین علیهم السلام، دو نفر از ضرب شمشیر و سلاح اشقیی الاولین و الآخرین، بر زمین افتادند، امیر المؤمنین در محراب مسجد کوفه، و حضرت سید الشهداء در نزدیک مقتل، ... [مشاهده متن کامل]
و اما اضافه صریع ( بر زمین افتاده ) به اشک چشم ( دمعة یا عبرة ) می تواند اضافه لامیه به معنای ( برای ) باشد، یعنی بر زمین افتاده برای اینکه برای او اشک بریزند و توسط بکاء، اتصال روحی به او پیدا کنند.
وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی )
و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم فرما،