صرفه کاری. [ص َ ف َ / ف ِ ] ( حامص مرکب ) صرفه جوئی. اقتصاد. به اندازه هزینه کردن. احتیاط و ملاحظه در خرج : شه غزنوی گرچه تقصیر کردتلافی خدیو جهانگیرکرداز آن صرفه کاری شد این سود اوکه مذموم شد نام محمود او.ظهوری ( از آنندراج ).