دیکشنری
مترجم
بپرس
صرفه جویی کردن
معنی انگلیسی
:
economize
,
husband
,
stint
,
retrench
,
save
,
to economize
,
to save
دنبال کنید
مترادف ها
economize
(فعل)
صرفه جویی کردن، رعایت اقتصاد کردن
scrounge
(فعل)
صرفه جویی کردن
فارسی به عربی
اقتصد
پیشنهاد کاربران
بهره مندی بهینه
در مصرف آب صرفه جویی کنید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها