صرفا

/serfan/

مترادف صرفا: تنها، خالصاً، فقط، منحصراً

برابر پارسی: به نابی، تنها

معنی انگلیسی:
directly, exclusively, purely, simply, merely, etymologically, grammatically

لغت نامه دهخدا

( صرفاً ) صرفاً. [ ص ِ فَن ْ ] ( ع ق ) محضاً. خالصاً. || تنها. فقط:صرفاً برای انجام این مقصود... صرفاً چنین است...

فرهنگ فارسی

۱ - خالصا : صرفا شیر است . ۲ - تنها فقط : صرفا با کار درست می شود .

فرهنگ معین

( صرفاً ) (صِ فَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) تنها، فقط .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَرْفاً: برگرداندن - دفع (صرف به معنای برگرداندن چیزی است از حالی به حالی ، و یا عوض کردن آن با غیر آن است )
معنی ضَرِیعٍ: نام نوعی از تیغها است که به آن شبرق هم میگویند ، و اهل حجاز آن را وقتی خشک شد ضریع مینامند ، و ناگوارترین و تهوعآورترین گیاه است که هیچ حیوانی آن را نمیخورد ، و شاید نامیدن آنچه در آتش است به نام ضریع ، صرفا از نظر شباهت در شکل و خاصیت بوده باشد .
معنی عَسَی: امید است - شاید -باشد که (کلمه عسی دلالت بر امید دارد ، اما نه تنها امید گوینده بلکه هم در مورد امید خود گوینده استعمال دارد و هم امید مخاطب و هم در مقام مخاطب یعنی مقامی که جا دارد گوینده در برابر مخاطب صرفا اظهار امید کند نه اینکه به راستی خود او د...
ریشه کلمه:
صرف (۳۰ بار)

مترادف ها

alone (قید)
فقط، صرفا، یک تنه

only (قید)
فقط، صرفا، بس، محضا، فقط بخاطر

downright (قید)
صرفا

فارسی به عربی

فقط , لوحده

پیشنهاد کاربران

per se
used to say that something is being considered alone, not with other connected things
The color of the shell per se does not affect the quality of the egg
Money per se is not the main reason that people change careers
صفحهء من در این سایت ( آبادیس ) صرفاً برای انها که قرآن عربی را میدانند وقرآن معجزه ووحی از طرف الله القاهر هست وپس.
وظیفت من نیست اینکه ثابت کنم؛ قرآن را معجزه وازلی و با واسطه جبرائیل به محمد ( علیهم السلام ) تحویل شد.
کسی دیگری را دعوت نکردم.
سپاس!
صرفا= ایواز
مثال : در یک فرد بالغ صرفاً سلول های خونی توسط مغز قرمز استخوان تولید شده.
یعنی فقط توسط مغز قرمز استخوان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اِکَت ( سنسکریت: اِکَدها )
اِکان ( سنسکریت: اِکانتَ )
کِوال ( سنسکریت: کِوَلَ )
فقط، منحصراً

بپرس