صرخ

لغت نامه دهخدا

صرخ. [ ص ُ ] ( اِخ ) کوهی است بشام. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سرخ

فرهنگ معین

(صُ ) (ص . ) سرخ .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
صراخ و صریخ به معنی صیحه شدید، (فریاد) و یاری طلبیدن و یاری کردن است (اقرب) صریخ به معنی فریادرس و کمک نیز آمده است . و اگر می‏خواستیم غرقشان می‏کردیم فریادرسی نداشتند و نجات نمی‏یافتند. مصرخ به معنی صریخ و فریادرس است . قول شیطان است مه به پیروان خود روز آخرت خواهد گفت مرا ملامت نکنید. خودتان را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم. شما فریادرس من نیستید. * . اصطراخ در اصل باتاء منقوط است که بطاء قلب شده وآن به معنی استغاثه و ناله است یعنی اهل آتش در آن فریاد می‏کشند و ناله می‏کنند که: خدایا ما را خارج کن تا کار صالح انجام دهیم. استصراخ یاری خواستن است .

پیشنهاد کاربران

فریاد زد
فریاد زد ، مخالف هَمَسَ ( یعنی آهسته سخن گفت )

بپرس