صربی

/serbi/

معنی انگلیسی:
serbian

لغت نامه دهخدا

صربی. [ ص َ با ] ( ع اِ ) بَحیرَة، لانهم کانوا لایحلبونها الا للضیف فیجتمع اللبن فی ضرعها. ( اقرب الموارد ). و آن ماده شتر یا گوسفند است که در جاهلیت هرگاه ده بطن میزاد گوش او را شکافته ، سر میدادند تا برود و بچرد هرجا که خواهد، و نمی دوشیدند او را مگر برای مهمان پس جمع می شد شیر در پستان وی گویا بازداشته شده است : یقال شاة صربی ؛ یعنی گوسفند که شیر در پستان جمع شده باشد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به صربستان از اهل صربستان .

پیشنهاد کاربران

بپرس