صراخ

لغت نامه دهخدا

صراخ. [ ص ُ ] ( ع اِ ) فریاد آواز. آواز سخت. ( منتهی الارب ). خروش. ( مهذب الاسماء ). صیاح. بانگ. آوا. || ( مص ) بانگ کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).

صراخ. [ ص َرْ را ] ( ع ص ) بسیار بانگ. || ( اِ ) طاوس. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

از صراخ بسیار بانگ

فرهنگ عمید

فریاد، آواز بلند، خروش.

جدول کلمات

فریاد, خروش

پیشنهاد کاربران

بپرس