صدیک


معنی انگلیسی:
one per cent

لغت نامه دهخدا

صدیک. [ ص َ ی َ ] ( عدد کسری اِ مرکب ) یک قسمت از صد قسمت. سانتیم. یکصدم. یکی از صد :
رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی توئی کسائی پرگست.
کسائی مروزی.
نبد لشکرش زآن ما صدیکی
نخست از دلیران او کودکی.
فردوسی.
همی خورد بهمن ز گور اندکی
ز رستم نبد خوردنش صدیکی.
فردوسی.
نه صدیک از آن سیم در هیچ کوه
نه ده یک از آن زرّ در هیچ کان.
فرخی.
صدیک ز مدح او نشود گفته
گر در دهان هزار زبان باشد.
مسعودسعد.
صدیک از آنکه تو بکمین شاعری دهی
از بلعمی بعمری نگرفت رودکی.
سوزنی.
گر ز غمم صدیکی شرح دهم پیش کوه
آه دهد پاسخم کوه بجای صدا.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

یک بخش از صد بخش یک صدم یکی از صد.

مترادف ها

hundredth ()
صدیک

فارسی به عربی

مأة

پیشنهاد کاربران

صد یک : صد از یک .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 260 ) .

بپرس