صدفه

لغت نامه دهخدا

( صدفة ) صدفة. [ ص َ دَ ف َ ] ( ع اِ ) فرورفتگی است در وسط لاله گوش و این فرورفتگی بمجرای گوش منتهی می گردد. ( کالبدشناسی هنری تألیف نعمت اﷲ کیهانی ص 142 ). اندرون گوش. ( مهذب الاسماء ). مَحارَة.
صدفة. [ ص َ دَ ف َ ] ( ع اِ ) واحد صدف است. ( منتهی الارب ). || وزنی است از اوزان و بر دو نوع است ، صدفة الکبیرة و هی اربعة عشر شامونات ( ظاهراً سامونات ) و صدفة الصغیرة و هی ست شامونات و قیل سبع شامونات. ( بحر الجواهر ).
( صدفةً ) صدفةً.[ ص ُ ف َ تَن ْ ] ( ع ق ) اتفاقاً. تصادفاً. ناگهانی.

فرهنگ فارسی

اتفاقا

دانشنامه آزاد فارسی

صُدفه
رجوع شود به:اتفاق (فلسفه)

مترادف ها

concha (اسم)
بوق، کرنا، گنبد نیم گرد، صدفه، استخوان صدفه

پیشنهاد کاربران

در فلسفه
صدفه ای = عَرَضی
آنچه ضروری و ذاتی نیست
صُدفـِه
صُدفه : صدفه عبارت است ازاینکه فرض کنیم حادثه‏اى خود بخود بدون آنکه شى‏ءاى ازاشیاء دخالت داشته باشد، بوجود آید. یکى ازضروریات عقل امتناع صدفه واتفاق است. درمیان دانشمندان جهان ازآغازتاریخ جهان کمترافرادى پیدامى‏شوند که وقوع صدفه را جایز بدانند فقط درمیان دانشمندان قدیم یونان احیانا کسانى یافت مى‏شوند که منکرمبدا جهان بوده‏اند و وقوع صدفه را جایز مى‏دانسته‏اند. ولى حقیقت اینست که معلوم نیست این نسبتها که درتاریخ داده مى‏شود چه اندازه صحت دارد. اعتقاد به صدفه واتفاق و نفى قانون قطعى علیت ومعلولیت مستلزم اینست که هیچگونه نظم و قاعده و ترتیبى درکارجهان قائل نشویم وهیچ چیزراشرط ودخیل درهیچ چیزندانیم وپیدایش هیچ حادثه‏اى را مربوط به هیچ امرى ندانیم و بین هیچ چیزى وچیزدیگرى رابطه‏اى قائل نشویم و البته این جهت مستلزم اینست که خط بطلان روى تمام علوم بکشیم. زیرا هرعلمى عبارت است ازبیان مجموعه‏اى ازقواعد ونظامات جهان واگر پیدایش یک حادثه بلا جهت وبلاعلت جایزباشد درهمه وقت وتحت هرشرطى وقوع هرحادثه‏اى را مى‏توان انتظارداشت و درهیچ وقت و تحت هیچگونه شرایطى اطمینان به وقوع نیافتن هیچ حادثه‏اى نمى‏توان پیدا کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: علامه طباطبایی محمد . کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم . با شرح شهید مطهری مرتضی . انتشارات صدرا . تهران 1364 جلد سوم مقاله هشتم صفحه 86

بپرس