صدصد. [ ص َ ص َ ] ( ق مرکب ) صدتا صدتا.و مقصود تکثیر است یعنی فراوان : بعیب خویش یک دیده نمائی بعیب دیگران صدصد گشائی.نظامی.جنیبت کش وشاقان سرائی روانه صدصد از هر سو جدائی.نظامی.ز هر پیشه کآید جهان را بکارگزین کرد صدصد همه پیشه کار.نظامی.صدصد. [ ص َ ص َ ] ( اِخ ) زنی است. ( منتهی الارب ).