[ویکی نور] ابوالمعالی صدرالدین محمد بن اسحاق بن یوسف بن علی قونوی مؤلف «اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن» متولد 607 و متوفای 673 ق، ملقب به شیخ کبیر است. از علمای نامی و عرفای عالی مقام و مشایخ بزرگ قونیه بود، پدرش در کودکی او وفات کرد و مادرش به ازدواج شیخ اکبر محیی الدین ابن العربی در آمد، بدین وسیله صدرالدین نیز در تحت تربیت ناپدری و دیگر از بزرگان عرفان درآمد و در کنار سلوک و ریاضت به کسب علوم ظاهری هم پرداخت و در اندک زمانی جامع فقه و حدیث و علوم ظاهری و عقلی و نقلی گردید، به طوری که در تمام آنها وحید عصر و مرجع استفادۀ علمای ظاهر و استفاضۀ بزرگان وقت بوده است.
قطب الدین شیرازی از شاگردان وی بوده، حضرت شیخ با سعد الدین حمویی ملاقات و رابطۀ محبت و وداد با یکدیگر داشته اند. وی با خواجه نصیر الدین طوسی در مسائل حکمت مکاتبات فراوانی داشته و مورد تمجید خواجه بوده است.با مولانای روم نیز کمال یگانگی را داشته و وظایف تجلیل و احترام تمام در حق یکدیگر معمول می داشته اند.شمس الدین احمد افلاکی در کتاب مناقب العارفین آورده که:حضرت چلبی حسام الدین از حضرت مولانا پرسیده بود که نماز شما را که بگزارد؟فرمود که شیخ صدرالدین اولی است.شیخ مؤید الدین جندی، مولانا شمس الدین ایکی،شیخ فخر الدین عراقی و شیخ سعید الدین فرغانی قدس الله تعالی ارواحهم و غیر ایشان از اکابر در حجر تربیت وی بوده اند و در صحبت وی پرورش یافته اند.
شیخ بزرگ محیی الدین در آن وقت که از بلاد مغرب متوجه روم بود،در بعضی مشاهدات خود به وقت ولادت وی، استعداد و علوم و تجلیات و احوال و مقامات وی و هر چه در مدت عمر و بعد از آن بر وی گذشت و خواهد گذشت، مکاشف شد. و چون به قونیه رسید بعد از ولادت وی و وفات پدرش، مادرش به عقد نکاح شیخ در آمد و وی در خدمت و صحبت شیخ تربیت یافت، وی نقاد حکام شیخ است و مقصود شیخ در مسأله وحدت وجود، بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد،جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن، میسر نمی شود.
می گویند مولانا جلال الدین در مثنوی به این اشعار اشارۀ به او فرموده:
قونوی به فارسی نیز مسلط بوده و ابیاتی نیز از او نقل کرده اند و مشارق الدراری سیف فرغانی که شرح قصیدۀ تائیۀ کبرای ابن فارخی است نیز در اصل عربی کردۀ مباحث فارسی اوست که در کلاس درس بر شاگردان بیان می کرده است.
ترجمه و متن مرات العارفین و مظهر الکاملین فی ملتمس زبده العابدین
قطب الدین شیرازی از شاگردان وی بوده، حضرت شیخ با سعد الدین حمویی ملاقات و رابطۀ محبت و وداد با یکدیگر داشته اند. وی با خواجه نصیر الدین طوسی در مسائل حکمت مکاتبات فراوانی داشته و مورد تمجید خواجه بوده است.با مولانای روم نیز کمال یگانگی را داشته و وظایف تجلیل و احترام تمام در حق یکدیگر معمول می داشته اند.شمس الدین احمد افلاکی در کتاب مناقب العارفین آورده که:حضرت چلبی حسام الدین از حضرت مولانا پرسیده بود که نماز شما را که بگزارد؟فرمود که شیخ صدرالدین اولی است.شیخ مؤید الدین جندی، مولانا شمس الدین ایکی،شیخ فخر الدین عراقی و شیخ سعید الدین فرغانی قدس الله تعالی ارواحهم و غیر ایشان از اکابر در حجر تربیت وی بوده اند و در صحبت وی پرورش یافته اند.
شیخ بزرگ محیی الدین در آن وقت که از بلاد مغرب متوجه روم بود،در بعضی مشاهدات خود به وقت ولادت وی، استعداد و علوم و تجلیات و احوال و مقامات وی و هر چه در مدت عمر و بعد از آن بر وی گذشت و خواهد گذشت، مکاشف شد. و چون به قونیه رسید بعد از ولادت وی و وفات پدرش، مادرش به عقد نکاح شیخ در آمد و وی در خدمت و صحبت شیخ تربیت یافت، وی نقاد حکام شیخ است و مقصود شیخ در مسأله وحدت وجود، بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد،جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن، میسر نمی شود.
می گویند مولانا جلال الدین در مثنوی به این اشعار اشارۀ به او فرموده:
قونوی به فارسی نیز مسلط بوده و ابیاتی نیز از او نقل کرده اند و مشارق الدراری سیف فرغانی که شرح قصیدۀ تائیۀ کبرای ابن فارخی است نیز در اصل عربی کردۀ مباحث فارسی اوست که در کلاس درس بر شاگردان بیان می کرده است.
ترجمه و متن مرات العارفین و مظهر الکاملین فی ملتمس زبده العابدین
wikinoor: صدرالدین_قونوی،_محمد_بن_اسحاق