صدای سکوت

دانشنامه عمومی

«صدای سکوت» ( به انگلیسی: The Sound of Silence ) تک آهنگی از سایمون و گارفانکل است که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. این به یکی از ترانه های کلاسیک تبدیل شد و بارها بازخوانی گردید.
عکس صدای سکوت

صدای سکوت (ترانه دامی ایم). «صدای سکوت» تک آهنگی از هنرمند اهل استرالیا دامی ایم است که در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شد.
این ترانه به عنوان نماینده استرالیا در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۶ حضور داشت و در مرحله نهایی مقام دوم را کسب کرد.
عکس صدای سکوت (ترانه دامی ایم)

صدای سکوت (فیلم ۱۹۵۳). «صدای سکوت» ( ایتالیایی: La voce del silenzio ) یک فیلم به کارگردانی گئورگ ویلهلم پابست است که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد.
آلدو فابریتسی
ژان ماره
ادواردو چانلی
فرناندو فرنان گومز
پائولو استوپا
روسانا پودستا
ماریو جیروتی
ماریا گراتسیا فرانچا
کِـکو دورانته
پینا پیووانی
فرانکو اسکاندورا
• انریکو لوتسی
عکس صدای سکوت (فیلم ۱۹۵۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شاید بتوان با یقین و اطمینان ادعا نمود که برترین سکوت عبارت است از سکوت مرگ. deadly silence به زبان انگلیسی و Totenstille به زبان آلمانی. در باره پدیده سکوت یک جمله معروف از نیچه فیلسوف آلمانی با فرمولبندی زیر بیان و درج گردیده: راهِ بزرگی ها یا راه به بزرگی ها از درون سکوت میگذرد. از دیدگاه خود من راه بهشت برین از کانال تنگ مرگ میگذرد.
...
[مشاهده متن کامل]

این احتمال شاید قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت باشد که پدیده های صدا و سکوت درست مانند پدیده های تولد و مرگ نیمزوج های بنیادی همزاد، همبازی و هم ارز هم باشند و غیر قابل تفکیک یا جدائی از هم، اما بطور همزمان و بطور کامل نمی توانند بهمراه همدیگر موجود باشند بلکه در طول هم و پشت سر همدیگر. همانطور که سکوت مرگ پایان شنیدن صدای ( منجمله دیدن تصویر، بوئیدن بو، چشیدن مزه، لمس کردن لمسیات ، . . . ) دنیویست، درست به همان ترتیب لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری دوباره در این دنیا پایان سکوت مرگ و آغاز شنیدن مجدد صدای دنیوی در همین دنیا در مداری برتر خواهد بود.
در این زمینه یک نکته بسیار مهم اینست که در لحظه مرگ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، نفس مجرد یا منِ هر فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران وی به خواب سنگین، ژرف، خوش و شیرین طوری فرو میرود که با صدای هیچ زلزله و ساز و دهل و طوفانی منجمله غرش مهیب وقوع مهبانگ های متوالی و آوای هولناک و گوش خراش برآمده از صور یا شیپور اسرافیل هم آرامش اش بهم نمی خورد و سبب بیداری اش نمیشوند، و بموازت آن ( یعنی خواب ژرف ) در طی حالت برزخی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار میگردد و کلیه صدا ها، آهنگ ها، آوا ها، رنگ ها، بوها، مزه ها و لمسیات کثیر، فراوان و گوناگون ملکوتی یا آسمانی را در قالب روئیا های حقیقی و روشن میشنود ، میبیند، میبوید، میچشد و لمس میکند و آنهم به کمک حواس، غرایز، هوش، قوای ادراکی فهم و عقل و خواست و اختیار آزاد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و نه انفرادی که در لحظه مرگ کالبد تثلیثی جملگی مختل میگردند و از کار میفتند.
در کریستال بسیار کوچک و تنگ لحظه جاودانه حال، خدای حقیقی و واقعی ( نه خدای کلمه ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) از دو نوع حاکمیت و فرمانروائی برخوردار است یکی در زیر لوا یا پرچم تولد و دیگری مرگ. اولی بسیار کوتاه، هم بهشتی و هم جهنمی و دیگری بهشتی در نهایت مدار، مرتبه و درجه کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتارها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی.
پس از پیدایش اولین انجمن تئوسوفیایی مدرن توسط هلانا پتروانا ( پتروفنا ) بلاواتسکی و شرکا، گویا این احساس و فکر و خیال و تصور در سر و دل بعضی الاهی دانان و حکیمان و عارفان و سوفیان دینی به ویژه پیروان دین مسیحیت، ایجاد و یا تقویت شده بوده باشد که از طریق سکوت و تمرکز فکر و خیال و تصور به روش یوگا کاران بتوان صدای عالم غیب را شنید.
خود من معتقدم و ایمان راسخ دارم که انسان در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی خود ( در اعصار گذشته و حال و آینده ) به هیچ وجه من الوجوه و از هیچ راه و به هیچ روشی از عالم غیب یا برزخ و یا از دنیای امکانی یا متافیزکالی هیچ صدایی را نخواهد شنید، هیچ تصویری را نخواهد دید، هیچ بویی را استشمام نخواهد کرد، هیچ مزه ای را نخواهد چشید و هیچ چیزی را لمس نخواهد کرد، نه در طول بیداری روزانه و نه در طی خواب شبانه.
در این زمینه موجوداتی از قبیل خضر موسا، گابریئل ماریا یا مریم مادر ایسا، جبرئیل محمّد مصطفی، هاتف غیبی حافظ، موریای هلنا بلاواتسکی ( بِلا یا عشق و آتش آسمانی ) و گروه خردمندان راهنما بنام مهاتما ها، موجوداتی خیالی و اوهامی اند و هیچگونه موجودیت خارجی نداشته و ندارند.
اما در سکوت و آرامش و دور از شلوغی پلوغی ها و سرگرمی های روز مره مدرسه ای و کاری و بازاری ، احساسات و افکار و خیالات و تصورات هر فرد انسانی از آزادی های بیشتری برخورداند و میتوانند با خیال راحت و سبکبال و فارغ از کشش نیروی میدان جاذبه زمین بر فراز واقعیت و در فضای خاطرات به پرواز درآیند و لذت ببرند، اما به قول کانت فیلسوف آلمانی باید صاحب فهمیده و عاقل آن افکار و خیالات و تصورات در طول پرواز سبکبالانه و یا در طی سیر و سلوک در آفاق و انفس مواظب باشد که فکر و خیال و تصورش طعمه های لذیذی نشوند برای پرندگان شکاری از قبیل کرکس و عقاب و شاهین و باز و قوش و عنقا، واگر در طی پرواز با اشباح مواجه شدند و از حملات آنان جان سالم به در بردند و با موفقیت روی زمین سفت واقعیت برگشتند، نباید آن موجودات شبح وار را حقیقی بپندارد و آنها را مورد ستایش یا لعن و نفرین قرار دهد، مثلا یکی را فرشته رحمت بنامند و دیگری را فرشته لعنت وآن یکی را گول و غول و دیو و جن و اهریمن یا شیطان و این یکی را عزرائیل یا ملک الموت و یا فرشته مرگ و مامور قبض روح.
نام یکی از کتاب های هلنا بلاواتسکی صدای سکوت می باشد. The Voice of Silence به زبان انگلیسی و
Die Stimme der Stille به زبان آلمانی.
از دیدگاه شهودی بعضی از عارفان دینی خودمان حرف زدن نقره محسوب میشود و سکوت طلا، اما از دیدگاه مردم غرب حرف زدن زرین و طلائی ست و سکوت سیمی و نقره ای فام .
به زبان تمثیل یا نمادی و نمودی شاید بتوان صدا و سکوت را به خورشید و ماه تشبیه نمود که با هم مشغول بازی های، قایم موشک، آلاکنگ و آفتاب مهتاب اند و جاهای خود را در این بازی بر اساس یک قرارداد، مقررات، قاعده و یا قانونی مطلق و در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده با هم عوض میکنند، یکبار این خورشید میشود و آن ماه و بار دیگر این ماه و آن خورشید.
در لحظه جاودانه حال در پشت پرده ی ظاهر این دنیا بطور همزمان هم هیاهو و قیل و قال و زمزمه و نجوای بهشت برین در نهایت کمال برپاست و هم آرامش کامل.
لذا به قول حکیم عمر خیام، البته با کسب رخصت با اندکی دستکاری و تغییر:
از دی ها که گذشته هیچ از آنها جز در خاطره یاد مکن
بر سر فردا که هنوز در راه است و نیامده فریاد مکن
دمی خوش باش و جنگ بر پا مکن و هی
شعار مرگ براین و بر آن را بر لب جاری مکن.