صدا دار
/sedAdAr/
مترادف صدا دار: باصدا، مصوت، واکه
متضاد صدا دار: بی صدا، مصمت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
مترادف ها
صوتی، صدا دار، صدایی، جسم صدا دار، وابسته به اواز و پژواک
صوتی، صدا دار، مصوته
بلند، قلنبه، پر صدا، صدا دار، پرطنین
صوتی، دارای اهنگ، صدا دار، طنین دار، باهنگ صدا
اوایی، صدا دار، مربوط به ترکیب اصوات، مصوت
صوتی، اوایی، صدا دار، مربوط به حرف با صدا
فارسی به عربی
حرف العلة
پیشنهاد کاربران
صدا دار: [اصطلاح موسیقی ]درست بر خلاف حالت های بی صدا که اشاره به صامت هایی دارد که برای تلفظ آن ها باید از مصوت استفاده کنیم مانند B یا Z