صحن پالوده. [ ص َ ن ِ دَ ] ( اِ مرکب ) کنایه از اندام نهانی زن بکر است. ( آنندراج از شرح سکندرنامه ). || در دو بیت ذیل نظامی «صحن پالوده » بمعنی صحن ( بشقاب ، کاسه ) پالوده ( فالوذج ) است. رجوع به پالوده شود : انگبین بروغن آلوده چرب و شیرین چو صحن پالوده.نظامی.شهد انجیر و مغزبادامش صحن پالوده کرده در جامش.نظامی.