صحرایی

/sahrAyi/

معنی انگلیسی:
cross-country, field, pertaining to the desert, wild, open-air

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به صحرائ ۱ - بیابانی بری . ۲ - گیاهی که در صحرا روید بری مقابل بستانی .

فرهنگ عمید

۱. بیابانی، صحرانشین، ساکن صحرا.
۲. پرورش یافته در صحرا: گل صحرایی، موش صحرایی.
۳. کار یا عملی که در صحرا انجام شود.

واژه نامه بختیاریکا

بَزگی

مترادف ها

outdoor (اسم)
صحرایی

cross-country (اسم)
صحرایی، ورزش های میدانی و صحرایی

پیشنهاد کاربران

بپرس