صحرای بی چون : به کنایت : حالت خواب , عالم غیب , عالم مثال .
" رفته در صحرای بی چون جانشان
روحشان آسوده و ابدانشان"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 184 )
" رفته در صحرای بی چون جانشان
روحشان آسوده و ابدانشان"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 184 )