صحرارو. [ ص َ رَ / رُو] ( نف مرکب ) صحراگرد. صحرائی. بیابانی : کرد صحرارو بیابانی چون ازو یافت آن تن آسانی.نظامی.و رجوع به صحرائی و صحرانشین شود.