کفن پاره کردن ؛دریدن کفن. ( فرهنگ فارسی معین ) .
شفا یافتن از بیماری و ضعف و نجات یافتن از آفت و مهلکه. ( غیاث ) . از بلای عظیمی بدر جستن یا از بیماری. ( آنندراج ) . از بلای بزرگی یا بیماری جستن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
می توانم که علاج دل صد پاره کنم
چاره ٔ مرض بسازم کفنی پاره کنم.
نادم گیلانی ( از آنندراج ) .