صحبت کردن


برابر پارسی: سخن گفتن، گفتگو کردن، گَپ زدن

معنی انگلیسی:
address, converse, talk, speak, to talk, to associate, to keep company, visit

لغت نامه دهخدا

صحبت کردن. [ ص ُ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) همنشینی کردن.معاشرت کردن. رفاقت کردن. مجالست کردن :
اگر با میر صحبت کرد میرانند میرش را
وگر با خان برادر شد خیانت دید از خانش.
ناصرخسرو.
هیچ مکن صحبت با خوی بد
خوی بد ایرا عدوی ریمنست.
ناصرخسرو.
وگر با سرشبان خلق صحبت کرد خواهی تو
کناره کرد بایدت ای پسر زین بی کناره رم.
ناصرخسرو.
|| مباشرت با زنان. مواقعه. نزدیکی کردن با زن. درآمیختن با زن. || در تداول امروز، سخن گفتن.

فرهنگ فارسی

همنشینی کردن

واژه نامه بختیاریکا

بنگ وُرَوُردِن؛ دُنگ دادِن؛ تِرَینیدِن

مترادف ها

speak (فعل)
سخن گفتن، گفتگو کردن، صحبت کردن، سخنرانی کردن، حرف زدن، تکلم کردن، دراییدن

say (فعل)
سخن گفتن، گفتن، بیان کردن، صحبت کردن، اظهار داشتن، حرف زدن

converse (فعل)
سخن گفتن، صحبت کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، سخنرانی کردن، سر و کار داشتن با

confabulate (فعل)
خیال بافی کردن، صحبت کردن، درد دل کردن

فارسی به عربی

تکلم

پیشنهاد کاربران

همانگونه که جناب سعید اُرندی ذکر کرده اند، در پارسی میانه فعل 'درنجیدن' بمعنای 'صحبت کردن، گفتم، سخن گفتن' و اسم مصدر ان، یعنی 'درنجش' بمعنای 'سخن، گفتار' بکار می رفته است. واژه ی 'درنگ' که امروزه بسیار رایج است از همین فعل ریشه گرفته. به گمان من، این فعل درخور احیا کردن است و می توان ان را به عنوان مترادف 'گفتن'، 'صحبت کردن' و 'حرف زدن' بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه از کاربرد فعل 'درنجیدن' در پارسی میانه:
ud drō nē dranǰēnd, ( Anklesaria, 1913, p. 128 )
ترجمه: و دروغ نمی گویند، ( تفضلی، 1379، ص 58 )
ud ka tō dīd kē drō - dādwarīh ud pārag - stānišnīh kard u - š gugāyīh ī pad - drō dād ēg tō nišast hē u - t dranǰišn ī rāst ud frārōn guft. ( Anklesaria, 1913, p. 25 )
ترجمه: و چون دیدی که کسی داوری دروغ و رشوه ستانی کرد و گواهی به دروغ داد، آنگاه تو نشستی و سخن راستی و درستی گفتی. ( تفضلی، 1379، ص25 )
ēg - iz tō nišast hē u - t dādwarīh ī drō kard u - t gugāyīh ī pad - drō dād u - t dranǰišn ī abārōn guft. ( Anklesaria, 1913, p. 31 )
ترجمه: آنگاه تو نشستی و داوری دروغ کردی و گواهی دروغ دادی و گفتار نادرستی گفتی. ( تفضلی، 1379، ص 27 )
منبع:
A Concise Pahlavi dictionary by D. N Mackenzie
Parsig database

( To speak ) : هم سنگ های این واچ در پهلویگ هست:
( Dranjīdan ) : ( 𐬛𐬭 𐬀𐬥𐬘𐬍𐬛𐬀𐬥. ) : درنجیدن، درنجید، درنجیده، درنج.
نام کنش آن: ( Drajišn ) : ( 𐬛𐬭𐬀𐬥𐬘𐬌𐬴𐬥. ) : درَنجیشْن.
( Wāxtan ) : ( 𐬬𐬁𐬑𐬙𐬀𐬥. ) :واختن، واخت، واخته، واج.
...
[مشاهده متن کامل]

اندر دو بیتی اش بابا تاهر گوید:
چه واجُم؟ از چه واجُم ؟ با که واجُم؟
To speak= wāxtan , Dranjīdan

صُحبَت کَردَن: از . . . گفتن، از . . . گپ زدن، گپ زدن، سخن گفتن، گفتار کردن، گفتن، چانه زدن
🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: گفتار کردن 🇮🇷
در گویش بخش میمه که بازمانده زبان راجی هست صحبت کردن برابر هنگاشتن است،
بن مضارع آن هم هنگار است.
کاملا ساده و مناسب جایگزینی در فارسی رایج است
گویش دری: گپ زدن
تبری ( مازندرانی ) : گپ بَزوئِن

بپرس