صبوزه. [ ص َ زَ/ زِ ] ( ص ) مخنث پلید بود ( ؟ ) : مادرش گشته سمر همچو صبوزه بجهان از طراز اندر تا شام و ختن تا در زنگ.قریع ( از لغت فرس اسدی ).و رجوع به صبورة شود.