صبوزه

لغت نامه دهخدا

صبوزه. [ ص َ زَ/ زِ ] ( ص ) مخنث پلید بود ( ؟ ) :
مادرش گشته سمر همچو صبوزه بجهان
از طراز اندر تا شام و ختن تا در زنگ.
قریع ( از لغت فرس اسدی ).
و رجوع به صبورة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس