صبوح کردن. [ ص َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوردن شراب در بامدادان : و دستوری داریم فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347 ). حصیری باپسرش بوالقاسم بباغ رفته بودند... و آنگاه صبوح کرده و صبوح ناپسند است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 157 ). صبوحی که بر آب کوثر کنیم حلالست اگر تا بمحشر کنیم.
نظامی.
و رجوع به صبوح شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) شراب نوشیدن به وقت صبح . خوردن شراب در بامدادان