صبوح خوار. [ ص َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خورنده صبوح. آنکه صبوحی خورد : نوشین چو دم صبوح خواران مشکین چو دهان روزه داران.خاقانی.رجوع به صبوح شود.
صبوحی زده ؛ که صبوحی نوشیده باشد، که شراب صبحگاهی زده باشد :بصفای دل رندان صبوحی زدگانبس در بسته بمفتاح دعا بگشایند. حافظ. یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انسجز من و یار نبودیم و خدا با ما بود. حافظ.+ عکس و لینک