صبن

لغت نامه دهخدا

صبن. [ ص َ ب َ ] ( ع مص ) بازداشتن هدیه یا برّ یا معروف را ازکسی. ( منتهی الارب ). قدح شراب و هدیه و جز آن از کسی بگردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || گرفته زدن کعبتین. ( تاج المصادر بیهقی ). صبن المقامر الکعبتین ( صبناً )؛ هر دو کعبتین را در دست راست و برابرکرده زد قمارباز. ( منتهی الارب ). سواهما فی کفه فضرب بهما. ( اقرب الموارد ). || صبن عنه الکاس ( صَبناً )؛ برگردانید از وی کاسه را. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس