صبصاب

لغت نامه دهخدا

صبصاب. [ ص َ ] ( ع ص ) سطبر و درشت سخت. || بقیه هر چیزی. || رفته و محو شده از چیزی. || مردشجاع توانا و چالاک. || خمس صبصاب ؛ خمس باکوشش ، و خمس نوعی از نوبت آب باشد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سطبر و درشت سخت

پیشنهاد کاربران

بپرس