صبح یکم

لغت نامه دهخدا

صبح یکم. [ ص ُ ح ِ ی ِ ک ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخست. بام نخست. صبح کاذب ، مقابل صبح صادق :
گروهی چو صبح یکم رویشان
همه آتش و دودشان مویشان.
باقر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صبح نخست

پیشنهاد کاربران

بپرس