صبح پیشانی

لغت نامه دهخدا

صبح پیشانی. [ ص ُ ] ( ص مرکب ) سپیدپیشانی و کنایه از سپیدچهره است :
جهان سیاه کنی بر عدوی چوگان شبه
بدان تکاور شبرنگ صبح پیشانی.
امیرمعزی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه پیشانی اش مانند صبح سفید باشد صبح جبین . ۲ - سپید چهره .

پیشنهاد کاربران

بپرس