صایغ
/sAyeq/
لغت نامه دهخدا
صایغ. [ ی ِ ] ( اِخ ) ابراهیم بن میمون. رجوع به صائغ ابراهیم بن میمون شود.
صایغ. [ ی ِ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن عبداﷲ مکنی به ابوحامد. رجوع صائغ احمدبن محمدبن عبداﷲ شود.
صایغ. [ ی ِ ] ( اِخ ) حکیم شهاب الدین محمدبن علی صائغ. رجوع به صائغ حکیم شهاب الدین... شود.
صایغ. [ ی ِ ] ( اِخ ) سعیدبن حسان اندلسی. رجوع به صائغ سعیدبن حسان... شود.
صایغ. [ ی ِ ] ( اِخ ) محمدبن اسماعیل بن سالم مکنی به ابوجعفر. رجوع به صائغ ابوجعفر محمدبن اسماعیل... شود.
فرهنگ فارسی
۱ - زرگر . ۲ - ریخته گر جمع : صاغه صواغ صیاغ .
محمد بن اسماعیل ابن سالم مکنی بابی جعفر
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید