صالحانی
لغت نامه دهخدا
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) حسین بن طلحةبن حسین صالحانی ، مکنی به ابی عبداﷲ. رجوع به حسین بن طلحة شود.
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) سعیدبن طلحة، مکنی به ابی سعید. رجوع به سعیدبن طلحة شود.
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) عبداﷲبن احمدبن محمدبن ایوب ، مکنی به ابی محمد. رجوع به عبداﷲبن احمد شود.
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم بن علی بن ابراهیم ، مکنی به ابی هریره. رجوع به محمدبن ابراهیم شود.
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن عبداﷲبن حسین بن مهران ، مکنی به ابی بکر. رجوع به محمدبن عبداﷲبن حسین بن مهران بن شاذان شود.
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم صالحانی واعظ، مکنی به ابی ذر. او از ابوالشیخ اصفهانی و ابوالحسین عصفری و از وی حفید او ابوبکرمحمدبن علی بن ابی ذر صالحانی روایت کند. ( الانساب ).
صالحانی. [ ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن ابی ذر صالحانی ،مکنی به ابی بکر. رجوع به محمدبن علی بن ابی ذر شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید