صالحات

لغت نامه دهخدا

صالحات. [ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صالحة.
- باقیات صالحات ؛ آثار نیک که از شخص ماند پس از مردن وی.

فرهنگ فارسی

مونث صالح ۱ - زن نیکو کار جمع : صالحات . ۲ - عمل نیک حسنه .
باقیات صالحات آثار نیک که از شخص ماند پس از مردن وی

دانشنامه عمومی

صالحات، روستایی در دهستان خانمیرزا بخش مرکزی شهرستان خانمیرزا در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۶۳ نفر ( ۱۲۲ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس صالحات
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

معنی = کار های خوب
کار های خوب
کلمه ی خوبی است ولی معنی او خیلی طولانی است
مجموعه اقدامات صلح جویانه اقدامات بشر دوستانه و در خدمت بشریت اقدامات اصلاح کننده امورمردم ( چه از نظر شیوه انجام کارهامثل روشهای جاری ، دستورالعمل های اداری، نحوه ساخت وسایل، بهینه سازی ها، ارتقا سطح تکنولوژی، نه جنگ طلبانه و ویرانگر که بشریت را به قهقرا کشاند.

بپرس