صافی شرابدار. [ ی ِش َ ] ( اِخ ) وی غلام امیر اسماعیل سامانی و مهتر شرابداران او بود. روزی گناهی از وی سر زد، بترسید و دو غلام دیگر ترک با خود همراه کرد و از جیحون بگذشت و بسوی گرگان گریختند و به محمد هارون به سرخس که والی گرگان بود پیوستند... ( احوال و اشعار رودکی ص 342 ).
فرهنگ فارسی
وی غلام امیراسماعیل سامانی و مهتر شرابداران او بود